قصه كهنه حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال

جون 2, 2008 at 5:18 ق.ظ. بیان دیدگاه

صد و پنجاه سال پيش، بزرگ‌ترين پيشگوها و حتي فيلسوفان و اقتصاددانان دانشگاه معتبر «كمبريج» انگلستان هم به ذهنشان خطور نمي‌كرد، اين بازي كه مدتي ست دانشجويان ماجراجو به آن مي‌پردازند، روزي تبديل به چنان صنعت سودآوري ‌شود كه گردش مالي آن با بودجه قاره‌اي چون آفريقا برابري كند.
تلاش هزاران كشاورز و  زير كشت بردن هكتارها زمين و در نهايت صادرات صدميليون دلاري زعفران ايران به اندازه‌اي است كه فقط ملحق شدن زين‌الدين زيدان به رئال مادريد با 54ميليون دلار (آن هم چند سال پيش) با بيش از 50درصد كل صادرات و برآيند تلاش هزاران كشاورز ايراني برابري مي‌كند. اقتصاددانان دانشگاه كمبريج نمي‌دانستند آنچه از پنجره كلاس‌هاي درسشان قابل مشاهده است و مشتي جوان كه به دنبال توپي مي‌دوند و نام آن را فوتبال گذاشته‌اند، روزي از نان تاثيرگذاري اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي برخوردار شود كه زبان مشترك جهانيان شده و فينال جام جهاني نيز به واقعه‌اي تبديل ‌شود كه در آن واحد، ميلياردها نفر را مقابل تلويزيون‌ها بنشاند. وقتي پديده‌اي چنين گستردگي مي‌يابد و از آن مهم‌تر مورد توجه جوامع قرار مي‌گيرد، كساني كه به دنبال سرمايه‌گذاري و بازگشت پول خود هستند، به آن هجوم مي‌آورند تا هر روز خبر تازه‌اي از رشد اقتصادي «صنعت» فوتبال در جهان به گوش برسد. مديرعامل سابق باشگاه استقلال كه سعي در بهبودي اوضاع اقتصادي اين باشگاه پرطرفدار تهراني داشت در اين خصوص مي‌گويد: به دليل حساسيت و علاقه روزافزون مردم دنيا و گسترش آن به كشورهاي دورافتاده، صنعتي بزرگ گرد آن جمع شده است. درآمد ناشي از نقل و انتقالات، حق پخش تلويزيوني كه به دنبال خود، تبليغات و آگهي‌هايي كه رسانه‌‌ها مي‌گيرند، اجزاي صنعتي است كه به خاطر فوتبال و جذابيتش به وجود آمده. حسين قريب نتيجه مي‌گيرد: فوتبال ،گردش مالي عظيمي دارد و فاكتورهايش را به جامعه تحميل كرده و صنعت شده است چون كمتر پديده‌اي يا رشته ورزشي مثل آن درآمدزاست كه بتواند باعث جلب توجه مردم شود.به واقع وقتي رسانه‌هاي بريتانيا از «جرج بست» ستاره افسانه‌اي منچستر يونايتد براي تبليغ كالاهايشان استفاده كردند، فوتبال ابعاد اقتصادي‌اش را پايه مي‌گذاشت، پس از آن برزيلي‌ها فهميدند اگر بهاي كار در مزارع نيشكر و قهوه به عضويت تيم‌هاي اروپايي درآيند، هزاران بار درآمد بيشتري خواهند داشت، آن زمان يعني نيم قرن پيش پايه‌هاي صنعت ودآور فوتبال شكل گرفت. زماني كه اسپانسرها به اهميت اقتصادي فوتبال پي بردند و و در حواشي اين ورزش، مشاغل و درآمدهاي زياد سربرآوردند. يكي از مهم‌ترين و در واقع اصلي‌ترين عامل حيات يك تيم فوتبال در كشورهاي صاحب ليگ‌هاي پرسابقه و قديمي چون ايتاليا، انگلستان، اسپانيا و حتي فرانسه و آلمان، فروش امتياز «پخش تلويزيوني» است. تا جايي كه رئال مادريد در قراردادي هفت ساله حق پخش كليه بازي‌هايش را به رقم يك ميليارد و چهارصد ميليون دلار مي‌فروشد. يعني سالي دويست ميليون دلار فقط و فقط از راه پخش تلويزيوني درآمد كسب مي‌كند.

آنچه در جهان فوتبال مي‌گذرد
ليگ انگلستان سابقه‌اي بيش از يك قرن دارد و تيم‌هاي كوچك اين كشور كه شايد ايراني‌ها نام بسياري از آنها را نشنيده‌اند بيش از صد سال است كه تاسيس شده‌اند! برخلاف ليگ ايران كه مقام دومي و چهاردهمي هيچ فرقي ندارد در ليگ انگلستان  و ليگ‌هاي معتبر جهان (اسپانيا، ايتاليا، آلمان و…) كسب هر رتبه در ميزان رآمد باشگاه تاثير دارد. از حق پخش تلويزيوني تا جذب اسپانسر و… به مقامي كه در پايان فصل حاصل مي‌شود مرتبط است.به همين دليل تا آخرين روز حتي در صورت مشخص شدن قهرمان از هفته‌ها قبل و وضعيت تيم‌هاي سقوط‌كننده از جذابيت‌ بازي‌ها كم نمي‌شود و باز به همين دليل است كه با سلطه دو ساله چلسي و قهرماني‌هاي زودهنگام آن، باز درآمد ليگ انگلستان افزايش يافته و به تبع آن درآمد باشگاه‌ها هم (حتي تيم‌هاي كوچك) زياد مي‌شود.
در پايان سال 2006 اعلام شد درآمد باشگاه‌هاي اين ليگ به طور متوسط بيش از ده ميليون پوند در سال افزايش خواهد يافت كه اين مبلغ براي پرداخت سالانه يك تيم سطح بالا كافي خواهد بود. اين افزايش درآمد از رونق انعقاد قرارداد براي پخش تلويزيوني مسابقات در خارج از انگليس ناشي مي‌شود. تقاضاي رو به رشد كشورهاي آسيايي از جمله خاورميانه به ليگ برتر اجازه داده است قراردادهايي به ارزش دو ميليارد و ششصد ميليون دلار امضا كنند كه شصت درصد بيشتر از سطح درآمد سال 2006 بوده است.پخش تلويزيوني همچنين ارمغاني براي باشگاه‌هاي انگليس دارد. پيش‌بيني شده است قهرمان فصل آينده ليگ برتر حدود پنجاه ميليون پوند بابت جايزه و همچنين حق خود را از سهم پخش تلويزيوني دريافت خواهد كرد. حتي باشگاهي كه در قعر جدول قرار بگيرد مي‌تواند انتظار درآمدي سي ميليون پوندي (پنجاه ميليون دلار) داشته باشد.

طعم 175 ميليون توماني
در تنها استثناي تاريخ فوتبال ايران، يكي دوسال قبل و به هنگام بازي تيم پرسپوليس و بايرن مونيخ، صداوسيما براي اولين و آخرين بار مبلغي را براي اجاره پخش اين بازي به مديريت انصاري‌فرد و قرمزهاي تهران داد؛ طعمي كه به شدت زير دندان فوتبالي‌ها مزه كرد چرا كه به گفته انصاري‌فرد اين تيم از محل بليط‌فروشي در يكسال ،150ميليون تومان درآمد داشت اما رقمي كه سازمان صداوسيما بابت همان يك بازي به پرسپوليس داد 175ميليون بود و اين جرقه‌اي شد تا همگان ياد حقوق از دست رفته‌شان بيفتند.

كفاشيان، صدا و سيما را تهديد كرد
اما آن روي سكه هم خواندني است. آنجا كه رئيس هميشه آرام فدراسيون فوتبال، صدا و سيما را تهديد به فروش امتياز پخش مسابقات ليگ برتر به كشوري ديگر مي‌كند بايد مطمئن باشد كه خبري در راه است.

علي كفاشيان كه پس از جلسه با ناظران كنفدراسيون فوتبال آسيا متوجه شده AFC براي دادن سهميه به تيم‌هاي آسيايي براي حضور در ليگ قهرمانان آسيا با هيچ كشوري شوخي ندارد، خيلي جدي حرف از فروش امتياز پخش مسابقات ليگ برتر به كشور ديگري زده است. دو ناظر كنفدراسيون فوتبال آسيا كه براي بررسي وضعيت فوتبال حرفه‌اي در ايران به تهران سفر كرده بودند پس از آنكه متوجه شدند فوتبال ايران از سال 1999 تا به حال نتوانسته حقش را از صدا و سيما بگيرد به فدراسيون هشدار شفاهي داده تا هرچه زودتر اين مشكل برطرف شود در غير اين صورت نه تنها سهميه كمي به فوتبال باشگاهي ايران در ليگ قهرمانان داده مي‌شود بلكه احتمال دارد مجازات‌هايي هم از سوي فيفا و AFC در انتظار فوتبال ايران باشد. البته پيش از هشدار سران AFC مسوولان سابق فدراسيون فوتبال از جمله محسن صفايي فراهاني اقداماتي را براي حل اين مشكل انجام داده بودند كه همكاري نكردن يكي دو مدير عامل باشگاه‌ها باعث شد اين پيگيري به نتيجه‌اي نرسد، با اين حال كفاشيان حسابي اين شرايط را جدي گرفته است: «برنامه جدي را هم‌اكنون در دست بررسي و اقدام داريم. طي مكاتباتي كه AFC و فيفا با ما داشته‌اند، خواستار اين شده‌اند كه موضوع حق پخش مسابقات در فوتبال ايران جاري شود، در غير اين صورت در آينده قطعا مجازات‌هايي در انتظار ايران خواهد بود. ما ناچاريم با صدا و سيما براي حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال به تفاهم برسيم چرا كه از سوي مقامات آسيايي و جهاني با تهديد مواجه خواهيم شد و البته اين حق فوتبال است كه حق پخش تلويزيوني مسابقات نصيب آن شود.» اما اگر فدراسيون فوتبال با صدا و سيما به تفاهم نرسد تكليف چيست كه كفاشيان براي اين سوال هم جواب دارد: «اگر با صدا و سيما در اين زمينه به تفاهم نرسيم ناچاريم براي حق پخش تلويزيوني با بخش‌هاي ديگر يا راديو و تلويزيون‌هاي ساير كشورها مذاكره كنيم.» اگر اين اتفاق بيفتد جالب خواهد بود كه مثلا شبكه سه صدا و سيماي خودمان، بازي پرسپوليس با پگاه گيلان را از شبكه دبي‌اسپورت امارات بگيرد و با محو كردن آرم اين شبكه بازي اين دو تيم را براي مردم ايران پخش كند!
گرچه رييس فدراسيون فوتبال، صدا و سيما را تهديد به فروش حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال به كشورهاي ديگر مي‌كند اما بعيد است در حالي كه تلويزيون ايران با منابع مالي فراوانش از دادن حق فوتبال به فوتبال طفره مي‌رود كشور ديگري اين كار را انجام بدهد. اصلا براي كشورهاي ديگر چه جذابيتي دارد كه بازي‌هاي ليگ ايران را به صورت مستقيم پخش كنند و بابت آن به فدراسيون فوتبال پول بدهند. به هر حال اين هم حربه‌اي است كه كفاشيان به كار برده تا بتواند پولي را نصيب فوتبال كند.

 
يك قدم تا ورود زنان به ورزشگاه‌ها
البته اين تمام ماجرا نيست؛ از سوي ديگر، نمايندگان  كنفدراسيون فوتبال آسيا ( AFC) كه براي گفتگو با مقامات ورزشي ايران به تهران آمده‌اند، براي لزوم تطبيق شرايط داخلي فوتبال كشورهاي عضو آن كنفدراسيون با شرايط مورد نظر فدراسيون بين‌المللي فوتبال، فيفا، تاكيد كرده‌اند. ( AFC)  قبلا اعلام كرده بود كه از سال 2009 فقط آن دسته از كشورهاي آسيايي مي‌توانند در رقابت‌هاي جام باشگاههاي آسيا نماينده داشته باشند كه شرايط داخلي فوتبالشان را با شرايط اعلام‌ شده از سوي «فيفا» تطبيق دهند. يكي از مسائلي كه به گفته مقامات فدراسيون فوتبال ايران در گفتگوهاي تهران به‌طور جدي از سوي نمايندگان اي.اف.سي مطرح شده‌، انتقاد آنان و «فيفا» از عدم حضور زنان در ورزشگاهها براي تماشاي مسابقات فوتبال است.
اين در حالي است كه به نظر مي‌رسد براي تماشاچيان زن در مسابقات ورزشي ديگر چنين محدوديتهايي وجود ندارد، مثلا در مسابقات اخير تنيس جام ديويس كه در تهران برگزار شد، زنان در ميان تماشاچيان حضور داشتند.

 
هشدار زنانه!
AFC به فوتبال ما فقط حداكثر تا پايان ارديبهشت فرصت داده از صدا و سيما و حتي از شبكه‌هاي خارجي (در صورت به توافق نرسيدن با صداو سيماي خودمان) براي پخش هر مسابقه فوتبال حق پخش تلويزيوني بگيرد و همچنين زمينه حضور بانوان را در ورزشگاه‌ها فراهم كند.از روزي كه فيفا اعلام كرد براي مستقل کردن فوتبال و يكسان سازي شرايط اداره اين ورزش در سراسر جهان با هيچ قدرت و نهاد دولتي شوخي ندارد، مي‌شد حدس زد بايد باقي ماندن در مناسبات و مراودات فوتبال بين‌المللي خواسته‌هاي فيفا را تامين كرد، اما آن زمان خطر تعليق از نگاه هيچكس جدي نبود تا اينكه در سال 2006 ميلادي فيفا به خاطر شائبه دخالت سياست در فوتبال ايران، حكم تعليق فوتبال ما را به اجرا گذاشت.صدالبته به هر زحمتي بود به لطف رايزني و مهمتر از همه به واسطه پذيرفتن شرايط فيفا از خطر تعليق فرار كرديم، اما حالا يك بار ديگر خطر تعليق و طرد شدن از فوتبال بين الملل را احساس مي‌‌كنيم اما اين بار AFC وارد مسائل داخلي و جزييات فوتبال ايران شده است. كنفدراسيون فوتبال آسيا كه پشتوانه‌اش حمايت‌هاي قاطع فيفاست، اعلام كرده از سال 2009 فقط كشورهاي آسيايي مي‌‌توانند در رقابت‌هاي جام باشگاه‌هاي آسيا نماينده داشته باشند كه شرايط داخلي فوتبالشان را با شرايط مورد نظر فيفا تطبيق دهند.اما فوتبال ايران براي اين تطابق غير از مسائل پيش پا افتاده‌اي چون افزايش بازيكنان داراي قرارداد حرفه‌اي هر باشگاه از سطح ده بازيكن تا سقف 16 بازيكن و همچنين مسقف كردن بخشي از ورزشگاه‌ها، با مشكلات و معضلات بزرگ‌تري روبه روست.AFC كه اجرا كننده قوانين فيفا در فوتبال آسياست براي استقال مالي فدراسيون فوتبال ايران و باشگاه‌هاي ايراني روي حق پخش تلويزيوني فوتبال انگشت گذاشته و در راستاي يكسان سازي شرايط فوتبال در ايران با ساير كشورهاي دنيا از غيبت بانوان در جمع تماشاگران ايراد گرفته و به فوتبال ما فقط حداكثر تا پايان ارديبهشت فرصت داده كه براي پخش هر مسابقه فوتبال از صدا و سيما و حتي از شبكه‌هاي خارجي (در صورت به توافق نرسيدن با صداو سيماي خودمان) حق پخش تلويزيوني بگيرد و همچنين زمينه حضور بانوان را در ورزشگاه‌ها فراهم كند.اين خواسته‌ها كه كاملا جدي است و رعايت نكردنش در مرحله اول منجر به حذف باشگاه‌هاي ايراني از حضور در رقابت‌هاي ليگ حرفه‌اي آسيا و در مرحله دوم منجر به تعليق فعاليت‌هاي بين‌المللي فوتبال ايران مي‌‌شود، در حالي به شكل كاملا جدي از جانب AFC (و در حقيقت از طرف فيفا) مطرح شده كه صدا و سيما طي ساليان اخير هرگز حاضر نشده براي پخش راديو و تلويزيوني رقابت‌هاي فوتبال حق و سهمي به فدراسيون و باشگاه‌ها بدهد و هيچ قدرتي هم نتوانسته مجوز حضور بانوان در ورزشگاه‌ها را صادر كند.اما اين ماجرا جدي است؛ بنابراين جدا از عقب نشيني صدا و سيما، در مورد شرايط حضور بانوان در ورزشگاه‌ها نياز به بازنگري داريم. البته معتقديم اگر آقايان در ورزشگاه‌ها حرمت نگاه مي‌‌داشتند و فضاي استاديوم‌ها را عاري از فرهنگ نمي‌‌كردند تا به حال بانوان هم پاي ثابت تماشاي تمامي رقابت‌هاي فوتبال ملي و باشگاهي ايران بودند.

Entry filed under: 1.

موسیقیدانم نه سیاستمدار صبوري: محبوبيت در كنار شهرت معنا دارد

بیان دیدگاه

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


Blog Stats

  • 21٬011 hits

بیشترین کلیک شده‌ها

دیدگاه‌های اخیر